امروز قرار بود با اکیپمون بریم پل طبیعت ولی کنسل شد. من که نمیتونستم برم. ولی خب ناراحت شدم کنسل شد. قرار شد به جاش همین پنجشنبه بریم پارک بانوان. جای بهتر نبود؟! مهم نیست فقط ایندفه نمیدونم چجوری راضیشون کنم برم. من هنوز لاله رو ندیدم :( هنوز دلم براش یک خورده است. من قراره برای هر قرار همین جوری حرص بخورم؟! فکر کنم دیگه اعلام نکنم مثل دفعات قبل مثل پارسال بچه ها برن و من : smiley 

تازه هنوزم لادن رو ندیدم! اون همه بحث کردیم قرار بود بریم مامان قشنگم قبول نکرد. گفتم تو اون وبم. لادن شاید دوباره سفر کنه و از تهران برن و دیگه نتونم ببینمش. 

 

+میشه یک بار خفه شی؟ فقط یک بار! یک بار , یک بار به حرف من گوش بده. چیه من اینجام فقط هی بهت بگم نکن و بکن اخر اون کارو بکنی و نکنی و پشیمون شی؟! کی میخوای یک بار منو ادم بشماری و به حرفم گوش بدی؟! کوثر یک بار خفه شو دیگه اه.

 

++ چقدر از صحبت کردن تلفنی بدم میاد. نمیتونم در لحظه فکر کنم  و پشت تلفن راحت تر کوتاه میام راحت تر خر میشم راحت تر دل میشم و راحت تر حرف میزنم چیزی که نمیخام.  این هیچ ربطی به بالاییه نداشت.

 

+++ میدونی میدونم. ولی میفهمی دست خودم نیست. این دوتا فکر باهم تو کلم دیونم میکنه. میدونم اولی توهمه و دومی واقعیته چون شده. ولی نمیتونم اولی رو از خودم دور کنم نمیتونم بهش فکر نکنم و ناراحت نشم. فقط یک جور اولیه از ذهنم میره بیرون که دومیه دوباره بم ثابت شه. دوباره دوباره دوباره. چی میشه زیاد بگیش؟! مخصوصا تو این مواقع.

 

++++ همیشه قربانی این نوع فکرات دیگرانن بهتره بگم یک نفره همیشه. اخر تو این یک نفر رو دق میدی با این کارات. بعدشم خودت دق میکنی. یک بار به جای در رفتن بشش. خودت دومی رو ثابت کن.  

+ پست قبلی ای هم هست :)

 


مشخصات

آخرین جستجو ها